الان که حدودا بعد از دو سال روی صندلی کلینیک نشسته ام دارم به این فکر می کنم که چقدر من خوشبختم که از فرصتهایی که جلوی پام گذاشته شده تونستم استفاده کنم. خوشحالم فرصتی برای بهتر زندگی کردن برایم فراهم شد.
با کوله باری از ناامیدی و ترس وارد این درمان شدم و هرگز فکر اینکه روزی این چنین حالم خب باشه رو نداشتم.
خداروشکر می کنم و ار درمانگرم کمال تشکر را برای توجه و صبوری و مهربا نیشان دارم.
1402/12/15